مرغ با غ ملکوتم
شیدای شیدا
شیدا ملکوتی
آمده ام تا زندگی در جهان مجازی را تجربه کنم
بدون جنسیت
در محدوده انسان
با گذرنامه انسانیت
زیر پرچم توحید
و با پرچمداری حضرت محمد صلی الله علیه و آله
و حاکمیت حضرت علی علیه السلام و فرزندان معصوم آن حضرت
اشتباه دارم
ولی قصد جبران هم دارم
شیدایی عنوان این حضور است
زیرا رمز عبور از میان دنیاطلبان است
این راز را پیش خود نگاه دارید
شیدایی
یا رمز عبور
از پاییز تا بهار
دویدم و دویدم
تا به 93 رسیدم
سالی پر از غم
و شادی کم
همش دلم غصه داره
چشم منم اشک داره
نمی دونم چرا چنین
دنیا برام مشکل داره
چرا همش رنگ سیاه
چرا همش فکر گناه
چرا همش شدیم تباه
راه نجات کدوم وره
به من اونو نشون بدین
آرزومو بهم بدین
خدا کنه ظهور بشه
دشمن ما کور بشه
خامنه ای حفظ بشه
امام بیاد پیش همه
دستمونو او بگیره
دلمونو پاک کنه
نیتمونو صاف کنه
اونوقت چه زیبا همه جا
ببین و لذت ببری
دلها را شادان ببینی
پاییز فصل خزان
دوره ریزش برگ ها
و آماده شدن برای سردی هوا
غم از نشانه های آن
و دلهره در چهره آن دیده می شود
من پاییز را دوست ندارم
اما چکنم که با مهر شروع می شود
و جالب آنکه هم آغاز با دانش و معرفت است
دنیا یعنی همین
ریزش و رویش با هم است
و چه سخت است انتظار
انتظار برای دیدار
دیدار در تاریکی
جایی که جای نور خالی است
و چشم ناتوان از دیدن
و تنها حس بویایی است
و بوی خوش او
و احساس یافتنش
و...
از جمکران برمی گردم
چه غوغایی
جای همه خالی
موج جمعیت همه آقا رو صدا می زدن
عشق فقط مهدی فاطمه
عشق های مجازی همه به حقیقت تبدیل شده بودند
اونجا میشد کیمیای ولایت رو حس کرد
اینکه چگونه مس های قراضه به طلای ناب مبدل شدند
خدایا ما اگر مهدی فاطمه را نداشتیم چه می کردیم
من از عمق دل حس کردم که او می آید
و آمدنش نزدیک
هرچند عمر کوتاه اجازه زیارتش را به ما ندهد
اما دلمان خوش است که روزی چشمان عالم به جمالش روشن خواهد شد
اللهم صل علی محمد و آل محمد