چرا خوابم نمی برد
وجدانم درد می کند
حس می کنم تازگی ها خیلی بد شده ام
خیلی از خودراضی
حس اعتماد به نفسم زیاد شده
فکر می کنم هرکاری می کنم درسته
بزرگترا رو قبول ندارم
حرفشون برام تکراریه
دوس دارم به جای تکرار خوبی ها تنوع تو زندگیم باشه حتی اگه بد باشه
وای خیلی بد شدم
درد وجدان بد دردیه
خوابم نمی بره
دوستم می گفت یه بار برا آروم شدن درد وجدانش سوره اذا وقعت خونده آروم شده
منم امتحان می کنم
رفتم بخونم